Exc. Mr. Ardeshir Zahedi, Iran ambassador to US under shah,
Foreign Minister, dies at 93
Condolences
جناب آقای اردشير زاهدی آخرين سفير شاهنشاه آريامهر در آمريکا ووزير امور خارجه در 93 سالگی درگذشت
پيام های همدردی
ايران بار ديگر بی کس شد
آن که به ايران، خاندان پهلوی و شاه عشق میورزيد،
آنکه فرزند راستين و نژاده ايران بود، آنکه ضميرش روشن از نور مهر و دانایی بود،
آنکه چشم و دلش ايران، ايران میکرد و پلک نمیزد و دهان باز نمیکرد، مگر ايران را در نظر داشت،
آنکه فرهنگ و تمدن ايران کهن مثنوی هفتاد منش بود، آنکه گردون مهرش همانند «خُم» پاک تاک های ايران بود، آنکه پروانه صفت از خود بيرون میشد، تا به خانواده و فرزندان و ايران و شاهنشاه مهرعشق بورزد، آنکه آتش عشقش به ايران و شاه را نمی شد خاموش کرد و همواره ايران آباد را در زير لوای پرچم شيروخورشيد و در زير لوای قانون اساسی مشروطه و متممش میخواست،
آنکه بگداخت و در ميان آتش ظلم وبيدادگری ملايان غاصب و تبهکار تا آخرين نفس های شاهنشاه آريامهر در کنار ايشان بود و به آن انوشه روان عشق میورزيد. آنکه سره و چو زر و الماس پيروزی نسل جوان و ميهن دوست ايرانی را چراغ راه آينده میدانست و اين افتادگی را به ارمغان گذاشت، که جوانان با درايت ايران آينده ساز کشورمان خواهند بود.
آنکه چون شمع آب میشد و در روی رختخواب بيمارستان، در منزل خود با درد هایی که در سرتاسر بدنش میدويد؛ هم ايران، ايران میکرد، آنکه از هر سخنی والاتر «اعليحضرت محمد رضا شاه» را همانند يک عشق ابدی برزبان میراند. «فرزند خلفش» را زير تاج شاهنشاهی ايران برازنده و سزاوار میديد. ولی حيف که اين خواست يکطرفه بوده و هست.
آنکه سرآمدی دل آگاه و مسرور از باده ايران شاهنشاهی بود.
آنکه رفته است تا با رفتن خود درس عشق به ميهن؛ به مانده های درمانده بدهد که در نجات ايران مانده اند، آنکه در غربت آرميد ولی انگار هرگز از ايران بيرون نيامد، آنکه آتش سينه اش درراه ميهن آنچنان گداخته و پرداخته بود که گرز گران برسر هر ناتوان و هذيان گو عليه کشورش بود، آنکه فرشته پاکی و درستی بود، آنکه بجز حريم يار پا به خانه ديگری به غصب نگذاشت،
آنکه حق و حقوق ضعيفان را بگرفت و به آنان سپرد، آنکه کوه های ايران، دشت و چمن و سرسبزی ايران را مظهر ايستادگی وآنچه امانت باستانيان به کشور شاهنشاهی است؛ پاس میداشت.
آنکه در دوران وزارت، نبود روزی که انسانی راه براو بسته باشد ودرخواست ياری کرده باشد يادداشتی کوچک به او نداده باشد تا به درخواستش رسيدگی شود يا اگر نياز به پول داشت بدردش برسند. عقل را به احساس نفروخت، آنکه نامش در دفتر عشق ثبت است، آنکه نام نيکو از خود بيادگار گذاشت، آنکه هرگز نميرد... به جاودانگی شتافت...
نامش نيکو يادش قرين هزاران عشق ورزی به ميهن باد.
نامش اردشير زاهدی بود
درود به روانش
ده روزی بود پزشکان پروانه سخن گفتن به ايشان نمیدادند، ايشان در منزل خودش در مونترو سوييس با حفظ نام نيکو مارا ترک کرد، تا از رنج، مشتی انسان که جز دهانی که از راه روده های پيچ، پيچ به اسافلشان میرسد، رها شود.
يادش را گرامی ميداريم.
شرح زندگانی ايشان همچنين نوشته های ايشان، همه درسايت رسمی خودشان ودر سايت 1400 سال تا ابديت پاک شدنی نيست.
او در چند جلد کتاب خود تاريخ وفاداری و شکوه عشق به ميهن را بيادگار گذاشته است. شوربختانه دست هایی ناپاک جلد چهارم کتاب ايشان را آنچنان دچار بروکراسی بیمورد کرده اند که هنوز آن جلد که بخش مهم تاريخ کشورمان است از چاپ بيرون نيامده.
Dear honorable Princess Shahnaz; and Princess Mahnaz;
My spouse an I, including my entire family members were shocked and saddened to learn about the decease of beloved Excellency Mr. Zahedi, one unique father, husband, boss, friend, a true human. My family and I, imagine your grief must be devastating. Please know that I am here for you.
Excellence Zahedi was thoughtful, considerate, caring and generous, and his devotion to family, friends and Iran gained unique admiration. Whenever any individual needed help, one knew could always count on this beloved extraordinaire individual. Even people of Yemen were not exception. we’ve also seen excellency’s best qualities in you, as you will also go out of your way to help others.
I will cherish the memories I have of that exceptional, admirable individual.
Now-a-days will be very busy for you. I have devoted myself to be at your disposal, organizing, answering, preparing incoming condolences, or any under your supervision, updating the website as you wish.
I wish you peace, and I’m here to support you during this difficult time.
With love,
HC.
آقای ح-ک
با تواضع بسیار تمنا دارم:
چون آدرس والاحضرت مهناز زاهدی-پهلوی را نتوانستم بدست آورم لذا عنایت فرمایید این چند خط ابراز تاًلم و همدردیم را چنانچه میسر است، به آن والاحضرت گرامی که فرزند بزرگزاده و بزرگمرد میهن پرست بی همتایی چون جناب اردشیر زاهدی؛ وفادار به فرهنگ ملی و باستانی ایرانیان و شاهنشاه آریامهر؛ و همچنین در کلیه مجامع بین المللی جز سرفرازی و خدمت به شاه و میهن و حس مسئولیت تمام عیار نسبت به هویت آفرینی؛ در برابر هم میهنانش وخدمات پی در پی با هوشیاری و سیاست و با حضور ذهن و بکارگیری دائم هنر و علم سیاست که افتخار آفرین بود مرحمت فرمایید؛ تا بدانیم هر کس که شناسنامه ایرانی دارد و در آن خاک زاده شده، ابراز و ادای همدردی با والاحضرت گرامی که صبورانه این ناملایمات را تحمل می فرمایند یک تکلیف و دین ملی ميهنی است.
نام خاندان بزرگ زاهدی و صداقت و میهن پرستی اجدادی این خاندان همواره در ذهن هر ایرانی روشن و متبلور است. نام پر افتخار سپهبد فضل الله زاهدی در تاریخ ایران که چه دلیری ها و شجاعت ها در برابر بیگانگان داشت؛ که انگلیس او را به فلسطین تبعید و زندانی کرد. یادمان باشد تیمسار معظم سپهبد فضل الله زاهدی اگر آن از خود گذشتگی؛ یعنی جانبازی را از ۲۵ امرداد تا ۲۸ امرداد سال ۱۳۳۲ نمیکردند اکنون ۶۰ سال بود که ایران توسط توده ای ها و مصدقی ها تقدیم اتحاد جماهیر شوروی آن زمان و روسیه کنونی شده بود.
الزاما باید بدانیم ما در دایره هستی بهر نحوی در هر مقامی از شاه؛ تا؛ ناچیزی مانند من صحیح یا ناروا مسئولیم و بهم متصل و هر گونه غفلتی تعمدا یا تعبدا اتصال میگسلد. چنانچه به این اتصال بی حرمتی یا بی اعتنایی کنیم سلب اعتماد عمومی از خود کرده ایم و این در ذهن ها ماندگاری پیدا میکند و چون در دایره هستی قرار داریم مانند نوترون و پروتن دائما در گردش و بهم میچسبیم و با وجود ناچیز کجی فاصله ناهمگون آن اتصال در جامعه و کشور گسسته می گردد و این گسستکی دیگر قابل بهم گرایی باطنی نمی باشد.
والاحضرت مهناز زاهدی پهلوی؛
با والاترین ارج ها
بنام ایرانی شرمسارم که هفته ایست میگذرد و من کفایت آن را نداشتم آدرس والاحضرت را بیابم و تکلیف ملی خود را بدرستی انجام دهم؛ امید واثق دارم همین کلمات عذر قصور مرا که از سر ناآگاهی ایست پذیرفته شود.
جناب اردشیر زاهدی آن بی همتای ایران پرست عمر در راه ایران گذاشت، فقدانش را هیچ جایگزینی نیست. بدانید ایران پرستان در این سُوگ بزرگ با شما و همدل شمایند؛ و آماده هرگونه خدمت.
با شایسته ترین ارج های لازم.
مینوثقفی
==============
با درود
خدمت شما تسلیت میگویم چون پشتیبان ایشان و بسیار در تماس بودید.
متاسفانه بی بی سی و نسیم و غیره از موقعیت سواستفاده کرده و مجددا طبل اصطلاح دروغین ^ کودتای ^ ۲۸ مرداد را در این خبر بصدا درآوردند.
===============
بار ديگر ستاره ای خاموش شد
میهن پرستان و آقای ح-ک
انسان گوهری را که از دست میدهد میگوید باز هم گوهر هایی داریم ولی وقتی کیمیایی را از دست میدهد میداند کیمیا پیدا نمیشود؛
باید گفت: بی تو از گردش ایام دلم بیزار است.
ضایعه از دست دادن جناب اردشیر زاهدی ضایعه ای ایست جبران ناپذیر. تصور نمی توان کرد که ما ایرانیان مرد استخوانداری در سیاست؛ میهن پرستی و شاه دوستی؛ شجاعت و نترسی مانند ایشان را به این زودیها به خود ببینیم. او هميشه خودرا سرباز وطن میدانست. بچه سربازی ميهن دوست بود.
اردشیر زاهدی نه تنها شاهنشاه را دوست داشت که میپرستید و در این صداقت و وفاداری همتا نداشت؛ او افتخار می کرد که تا آخرین لحظه کنار؛ و یار شاهنشاه بود حتی کالبد شاهنشاه را بعد از پرواز ابدیش طبق قانون اسلام شست و به امانت به خاک مصر داد. اهل تظاهر نبود حرفش را در جا، بی رو دربایستی حتی به شاه میگفت و فروتن بود؛ و دائما میگفت من استعفا میکنم که دست و پای شاه را نبندد که دامادش بوده و پدر نوه شاه است.
بزرگ منش بود و بخشنده؛ بسیاران را دست گرفت. صاحب کمال معرفت بود و با معرفت زندگی کرد. پناه بود و بزرگزاده وبزرگزادگی در همه رفتارش مشهود بود. این سجیه را از کیان خانواده اش به ارث برده بود. پدر بزرگوارش تیمسار سپهبد فضل الله زاهدی در جنگ سیمیتُقو نه تها رشادت؛ که جانبازی میکرد؛ و همچنین در محاصره شیخ خزعل از جان گذشتگی داشت؛ تیمسار زاهدی ایران و شاه را دوست داشت و شاه را برای ایران میخواست؛ بی چشم داشت آنچه شایسته ایران و شاه بود با خضوع و دانش با دقت در راه ایران بخرج میداد؛ سرباز واقعی با دانش کامل سربازی؛ دانشگاه سن سیر و رتبه های نظامی را طی کرده بود.
من افتخار زیارت تیمسار سپهبد زاهدی را در کودکی داشتم ولی این موهبت در مورد جناب اردشیر زاهدی هرگز برایم میسر نشد و این حسرت برایم ماند. چه افسوس و افسوس؛ حیف شد که ندیدمش.
جناب اردشیر زاهدی در امور سیاسی برای کشور ایران افتخار آفرید و نام ایران را با ارج همه جا داشت و نسبت به همکارانش بسیار استواری داشت و طاقت بی حرمتی نسبت به آنان را از طرف دیگران نداشت با دقت و وسواس کار میکرد و زمان استراحتش معین نبود و گاه تا صبح کار میکرد. کار میکرد؛ و وقتی خلاف میدید فریاد میزد؛ ولی بآن که راست نمیگفت، او از دروغ بيزار بود. حتی معروف بود که روزی در راهرو وزارت امور خارجه به کارمندی که دروغ گفته بود چنان عصبانی شد که فریاد او بلند بود؛ به من دروغ میگویی؟ به قرآن و پرچم سوگند میخوری؟ اینجا باید حرمت کشور حفظ شود.
باورم نمیشود که جناب اردشیر زاهدی با آن طبیعت پاکش را در کنار نداریم. کاش این کيميا ها ۱۰۰۰ سال عمر میداشتند؛ آه که چه میهن پرست بود؛ و تمام مدارک سیاسی کشور ایران را به دانشگاه استنفورد در شمال کالیفرنیا با چه دقتی به منتها درجه به شکل زیبا؛ و هم از نظر جنبه های حقوقی با چه موشکافی سپرد تا برای محققین؛ اسناد صحیح در دست باشد. کتاب ها نوشت با چه دقتی و با چه جستجوگری؛ خاطراتش را در ۴ جلد با دقت و وسواس به زیباترین وجه به دست تاریخ و هم میهنانش داد. کتابها در مورد یمن نوشت که افتخار داشتم ۴ جلد آن را با سربلندی به آمریکایی ها دادم که مورد اهمیت دولتمردان کشور میباشد؛ هر کسی کتاب های يمن ايشان راديده ابراز داشته؛ کتابهای بسیار با ارزشی است.
حیف شد حیف؛ به تمام نوشته ها در اسرع وقت با زیباترین کلمات محترمانه به خط خودش جواب میداد، حتی با دست لرزان به تمام تلفن ها شخصا جواب میداد. تفرعن نداشت همه برایش ارزشمند بودند نه تنها ایرانی که هر بشری. در هر شرایطی انسان را از تاثر و تاسف به در میکرد و زندگانی را سهل میگرفت؛ ولی در کار میهنی از هیچ نمیگذشت و قرص و استوار میایستاد. امر میکرد و باید اوامرش بی عیب و نقص اجرا میشد. حق شناس بود و بخشنده با صفت بخشندگی. سالنامه ایرانی مصور درست کرد و هر سال برای همه میفرستاد تا یاد ایران در ذهن همه حک و به ایرانی بودن خود مفتخر و همواره به ایران میبالید.
با چه زبانی بگویم روان بزرگزاده ایرانی شاد که به نامش جهت خدمات پر ارجش افتخار میکنیم؛ که یکی از آن کارها؛ آن که باعث شد ملکه انگلیس از ایرانی و او که سفیر ایران بود رسما و روی کاغذ دربار سلطنتی انگلیس عذر بخواهد.
ستاره های آسمان ایران خوشه خوشه نور بروان میهن پرستی میفرستند که ایران پرست و شاه دوست حقیقی بود و من هم با تمام وجودم به ارج برای ایشان آرامش امید دارم و به تنها دختر محبوبش والاحضرت مهناز زاهدی-پهلوی صمیمانه ابراز همدلی میکنم وسرفرازی با نام پدر را برایش خواهانم.
با شایسته ترین ارج ها
مینوثقفی
===============
به هر حال آقای زاهدی هم بخشی از تاریخ ایران بود
اردشیر خان زاهدی هم رفت.
گلبانو
=======================
عالیجناب آخرین سفیر کبیر دولت شاهنشاهی ایران در واشنگتن پایتخت ایالات متحده آمریکا با دلی نگران و هزاران آروز برای سربلندی و سرفرازی هرچه بیشتر کشور جاودانه و ملت بزرگ ایرانزمین، دار فانی را برای همیشه وداع گفت و رخت سفر بر بست.
اما افکار میهن پرستانه ایشان و نتیجه تلاشهای بی وقفه ایشان و هزاران سند و مدارک تاریخی بین المللی که ایشان منتشر کرده اند و موجب زدوده شدن سیاهی های ارتجاع ملاهای حاکم بر ایران گردیده و نور آگاهی را بر دل و جان و افکار جوانان میهن دوست کشورمان دمیده است، تا ابد باقی خواهند ماند همچنانکه نام عزیز سفیر کبیر دولت شاهنشاهی ایران جناب آقای اردشیر زاهدی در برگهای زرین تاریخ ایران خواهد درخشید.
درخششی حاصل از صداقت و وفاداری و خدمتگزاری صمیمانه ایشان در تمام سالهای زندگی نسبت به فرماندهی تاجدار کشور و ملت ایران بود. افتخار آشنائی و ملاقات با این ابر سیاستمدار تاریخ شاهنشاهی ایران را در ایالت مینه سوتا در زمان سفر علیاحضرت شهبانو فرح پهلوی جهت چک آپ های پزشکی در مایو کلینیک راچستر سیتی و نیز ملاقاتی در واشینگتن در زمان بازدید شاهنشاه آریامهر و شهبانو فرح از کاخ سفید نصیبم شد همیشه در یاد و خاطراتم جایگاه ویژه ای داشته و خواهند داشت.
عالیجناب اردشیر زاهدی درس میهن پرستی و عشق به ایران و صداقت و صمیمیت و فداکاری به بزرگ فرمانده تاجدارمان که در اساس مفهموم افتخار و وابستگی عمیق به تاریخ و پیشینه افتخار آفرین کشورمان بود نیز از آموخته های ارزشمند زندگیم است که از ایشان فرا گرفتم.
این درد غم انگیز را حضور والاحضرت شهناز پهلوی، والاگهر مهناز و خاندان پرافتخار پهلوی و خاندان خدمتگزار کشورمان خانواده زاهدی از صمیم قلب تسلیت گفته و آرزو میکردم ای کاش عالیجناب اردشیر زاهدی در این دنیای گذرا میماندند و رهائی میهن و ملت را از چنگال اشغالگران به دیده خود میدیدند، هرچند یقین دارم روح ایشان بی تردید همیشه یاری رسان ایران و ایرانی باقی خواهد ماند.
نامشان جاوید و راهشان پایدار باد.
کوچکترین سرباز شاهنشاهی ایران
================
همه بزرگان آن دوره رفتند. چقدر افسوس خیلی از مرگ ایشان متاسف شدم. دوست خیلی نزدیک پدرم بودند. دیگر کسی از آن دوره پر شکوه نمانده و بزودی حتی یاد آنها هم از بین خواهد رفت. افسوس. چقدر آرزوی برگشت به ایران را داشتند. یادشان بخیر.
مرسی از این مقاله.
با سلام فراوان
فاطی- ملکی-اصلان افشار
===============
روانشون شادوفرخنده.
یکی از وطن پرست ترین هائی بود که افتخار ملاقات و دوستی داشتم و در زندگی من همیشه با نیک نامی و مهربانی یاد خواهد شد.
ناخدا بهرام مينوی
==================
با درود و تسليت به خانواده جناب اردشير زاهدى، ايرانيان درون و برون كشور، جناب ح-ك و همه ياران و دوستان آن زنده ياد. روانش با آرامش، راهش گلباران و يادش گرامى و مانا
ا. رشيدی
==================
او در زندگی سیاسی اش حداقل دو دوره داشت؛ دوره اول زندگی او سرشار از موفقیت و برگ زرین است.
زیرا در این دوره -او- هم داماد پادشاه ایران بود و هم یکی از رجال و دیپلمات برجسته ایران است که با تمامی توان و درایتش نام ایران را در مجامع بین المللی سرفرازانه، ترانه خوانده است
که به باور من این خدمت اردشیر خان با همه ی اشتباهاتش را باید در سینه تاریخ به نیکی ثبت کرد که هیچ بلکه باید به نیکویی هم یاد شود.
اما دوره دوم زندگی او، بعد از طوفان ایران برباد ده ِ بهمن ماه سال پنجاه و هفت شروع می شود که ابتدا زرد کمرنگ و بعد زرد پر رنگ است.
یعنی او به دلیل شخصی و دعوای بی اهمیت، از جبهه ایراندوستان خارج میشود و در پشت دشمنان آب و خاک ایران یعنی همین اشغالگران تبهکار اسلامی صف میکشد و تا آخرین روز زندگی اش، هر آنچه را که در دور اول در کارنامه دیپلماتیکش به نیکی ثبت کرده بود، به یکباره بر باد می دهد.
اما با همه این عقب گردها، به یقین می توان گفت و نوشت که او همیشه و در هر دو دوره، ایرانش را دوست می داشت و ایرانی زندگی کرد
ولی در دور دوم آدرس را اشتباهی رفته بود
همین
یادش در تاریخ ایران شاد باد
البته منهای دوره دوم
در اینجا به عنوان یک ایرانی، فقدان ایشان را به خانواده بزرگ زاهدی تسلیت می گویم و با همه آنها همدرد هستم
احمد پناهنده
=============
توضيح: بسياری جناب آقای زاهدی را نه میشناختند ونه هرگز شناختند. اينان درک درستی از وضعيت سياست وسياست بازی ندارند. اينانی که جناب آقای زاهدی يا کسانی مانند ايشان را به رژيم میچسبانند «شعور» سياسی بسيار کمی را يدک میکشند يا اصلا ندارند. اگر کسی ميهنش ومردم ميهن را دوست بدارد همانگونه که جناب شادروان زاهدی عمل کرده است رفتار میکند. راه ايشان و راه من يکی است من که طرفدار رژيم اسلامی نيستم ابدا نيستم هرگز نبودم... ولی ميهنم را يکپارچه بدون تحريم بدون جنگ بدون فقر بدون بدبختی برای مردم با عزت با شکوه با سربلندی و با قدرت و اقتدار میخواهم برای داشتن اقتدار پول و از جمله «بمب» اتم در دنيای امروز هم لازم است. آری «بمب» اتم هم لازم است. هرکس میخواهد هرجور قضاوت کند بکند ولی جناب آقای زاهدی يادش بخير هرگز به کشور پشت نکرد وهرگز با ملاها همسویی نداشت.